قسمت مرکزی چوب یا هسته درخت از مغز تشکیل شده است که با اندازه و تراکم متغیر بر اساس نوع درخت مشخص می شود.
با گذشت زمان، مغز چوب نیز می تواند خشک شود، پودر شود یا ناپدید شود.
هر درخت با نوع خاصی از چوب مشخص می شود که می تواند ضعیف، قوی، صمغی و غیره باشد.
چوب ترموود فنلاندی های نرم دارای الیاف مشبک بزرگی هستند، به راحتی با ابزارهای برش (چاقو، اسکنه و غیره) کار می شوند، اما نمی توان آنها را با ابزار خاصی مانند ماشین تراش کار کرد، زیرا چوب در حین پردازش شکافته می شود، خرد می شود یا می پرد.
از سوی دیگر، چوبهای قوی دارای الیاف بسیار فشرده، سنگینتر از چوبهای نرم هستند و بر خلاف اولی، به جای ابزارهای برش مانند اسکنه یا چاقو، راحتتر با ابزارهای تراش کار میشوند.
افزایش استفاده از چوب در سال های اخیر و غیر قابل جایگزینی آن برای بسیاری از انواع وسایل فضای باز به ویژگی ها و کیفیت این ماده مرتبط است.
چوب دارای ویژگی های خوبی از نظر مقاومت مکانیکی (در برابر فشرده سازی، خمش و غیره) و فیزیکی است، هر دو با این حال از یک گونه چوب به گونه دیگر متغیر هستند که استفاده از انواع مختلف چوب را برای اهداف مختلف تولید (لوازم، خمیر سلولز و غیره) توجیه می کند.
جلوههای رنگی چوب هم از یک نوع چوب و هم از ترکیب چوبهایی با رنگهای مختلف به دست میآید.
در واقع چوب به طور مداوم درجه رطوبت خود را با محیط اطراف تنظیم می کند.
علاوه بر این، به دلیل کشش های داخلی بسیار قوی گیاه که پس از برش آزاد می شود، می تواند رفتارهای غیرقابل پیش بینی مانند ترک یا انحنا داشته باشد.
این ماده به عنوان یک ماده “زنده” در هماهنگی با عوامل محیطی اطراف خود زندگی می کند و همیشه به دنبال تعادل طبیعی با آنها است، گاهی به طور محسوس و گاهی نه، و ویژگی های فیزیکی-مکانیکی خود را تغییر می دهد.
بدون دیدگاه